پنج تابچه با هم به مدرسه می رفتن.اونا کتاب و دفتر نداشتن .
اولیگفت: یک و دو و سه
دومیگفت: با هم می ریم به مدرسه.
سومیگفت: حیف که معلم نداریم.
چهارمیگفت: کتاب می خوایم. از کجا دفتر بیاریم؟
انگشتشست گفت: کف دست کتابه.
منحالا یک معلمم
درسمونمحسابه.
پنج تابچه با هم به مدرسه می رفتن.اونا کتاب و دفتر نداشتن .
اولیگفت: یک و دو و سه
دومیگفت: با هم می ریم به مدرسه.
سومیگفت: حیف که معلم نداریم.
چهارمیگفت: کتاب می خوایم. از کجا دفتر بیاریم؟
انگشتشست گفت: کف دست کتابه.
منحالا یک معلمم
درسمونمحسابه.
درباره این سایت